به قرار مسموع


english

1 Law:: reportedly; as is rumored; (which/that is) said to (v); based on hearsay evidence; I hear…; I hear(d) that…

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code